مامور خرید حرفه ای, مشتری و وفاداری

تفاوت آدم موفق با یک آدم معمولی در تصمیم‌گیری است

مهارت تصمیم گیری

ساعت کاری به اتمام رسیده بود، همینطور که از کنار ویترین پرزرق و برق فروشگاه ها گذر می کردم تا به خانه برسم، یاد جمله ای از مارک زاکربرگ مدیرعامل فیسبوک افتادم که چند وقت پیش به چشمم خورده بود. او می گفت:

من واقعا می خواهم زندگی ام را به جز خدمت به مردم، در هر چیزی محدود به گرفتن فقط چند تصمیم کنم.

این پاسخ زاکربرگ به پرسشی بود که از او درباره پوشیدن تیشرت تکراری خاکستری رنگش پرسیده بودند. همینطور که قدم بر میداشتم، سبک زندگی زاکربرگ را در ذهنم تصور می کردم، کمد لباسی که در آن 30-20 تیشرت خاکستری رنگ و شاید یک دست کت و شلوار قرار گرفته است و دیگر هیچ!

زاکربرگ از موفق ترین جوان های عصر ما است که مثل افراد کارآفرین و موفق دیگر ترجیح می دهد وقت و توان خودش را برای تصمیم گیری در مورد مسائل بزرگ صرف کند.

او تلاش می کند تصمیم گیری ها و انتخاب های خود را در مورد مسائل روزمره حتی در مورد انتخاب لباسی که می پوشد، به حداقل برساند. تصور چنین زندگی برای ما آدم های معمولی کره زمین، کمی سخت و تعجب آور است. قبول دارید؟

اما با نگاه به سبک زندگی افراد موفق، می شود فهمید که دلیل موفقیت شان شاید همین باشد که آن ها به جای توجه بیش از پیش به مسائل روزمره، به مسائل مهم و بزرگتری توجه دارند.

مسئله چیست؟

همینطور که مشغول تجسم زندگی مارک زاکربرگ بودم، با خودم میگفتم اصلا مسئله چیه؟ چرا آدم های موفق مسائل بزرگتری برای پرداختن به آن ها دارند؟ و چطور در مورد مسائل، تصمیم گیری و آن ها را حل می کنند؟

با کمی جستجو و تحقیق به این جمله از یان رابرتسون روان‌شناس دانشگاه ترینیتی ایرلند رسیدم که می گوید:

زمانی که ما وضعیت فعلی خود را می شناسیم و می دانیم که وضعیت مطلوب یا همان هدف ما چیست، اما نمی دانیم که چگونه از وضعیت فعلی مان به وضعیت مطلوب برسیم، مسئله پدید می آید.

اینجا بود که با خودم گفتم: خدای من! این یعنی اینکه هر چقدر هدف ما بزرگ تر و در سطح کلانی باشد، مسئله ما هم همان قدر پیچیده و بزرگتر می شود.

هدایای تبلیغاتی نفیسمشکل یا فرصت؟ مسئله این است

روشن است که آدم موفق، مسئله را فرصت می بیند، چون می داند که در صورت حل مسئله به هدف خود می رسد. به عبارت بهتر آن ها با انتخاب هدف، خودشان صورت مسئله را تعیین می کنند و بعد دست به کار می شوند تا آن ها را حل کنند.

اما در مقایسه، آدم های معمولی اغلب مسائل برایشان پیش می آید، بدون اینکه خودشان آن ها را بخواهند. آنطور که اهل علم می گویند فقط 3 درصد از 7 میلیارد جمعیت دنیا هدف دارند و این یعنی 97 درصد بی هدف هستیم.

البته ممکن است برای تعدادی از این 97 درصد، مسائل نام دیگری داشته باشد و آن چیزی نیست جز مشکل. گاهی آنقدر مسائل کوچک و جزئی زندگی را برای خود بزرگ می کنیم که کار از مشکل هم می گذرد و در تصورمان تبدیل به یک فاجعه می شود.

این است تفاوت ناموفق ها با آدم های موفق که در زندگی از موفقیت های شان لذت می برند و با انگیزه و مصمم برای رسیدن به هدف یا هدفهای شان تلاش می کنند.

توصیه می کنیم { عملکرد ماموران خرید موفق در جهان } را مطالعه فرمائید.

پیش به سوی حل مسئله، اما چگونه؟

متوجه شدم که در زندگی برای اینکه تبدیل به یک آدم موفقی بشوم، حتما باید برای خودم هدف داشته باشم و به جای صرف انرژی و وقت زیاد برای مسائل کوچک زندگی، بیشتر برای رسیدن به اهدافم تمرکز کنم. من فهمیدم که هر مسئله ای که می خواهم آن را حل کنم، آن را به عنوان یک فرصت ببینم.

اما من چگونه می توانم برای حل مسئله ای اقدام کنم؟ آیا روش اصولی و درستی برای حل آن وجود دارد؟ ممکن است این ها سوالات شما نیز باشند. در ادامه بخوانید.

فقط چند قدم تا تصمیم گیری و حل مسئله

خوب که تحقیق و مطالعه کردم دریافتم که تصمیم گیری و حل مسئله چند مرحله دارد که یکی پس از دیگری اجرا می شوند و برای دستیابی به آنچه که می خواهیم، ضرورت دارد که همه مراحل را انجام دهیم.

  • اولین قدم این است که ابتدا مسئله را خوب بشناسیم و نسبت به آن آگاه باشیم. این یعنی اینکه هدف خود را واضح و دقیق مشخص کنیم و وضعیت فعلی خود را نسبت به آن هدف مورد ارزیابی قرار دهیم.

توجه کنید که هدف صرفا این نیست که خود تعیین کرده ایم، گاهی ممکن است بدون اینکه بخواهیم مسائلی به وجود بیایند که نیاز به راه حل دارند. بنابراین هدف همان وضعیت مطلوبی است که خواهان آن هستیم.

  • بعد از تعریف مسئله، نوبت به تعیین راه حل های مسئله می رسد. در واقع این راه حل ها مسیرهایی است که ما را به وضعیت دلخواه مان می رسانند.

برای تعیین راه حل ها و پیمودن راه، نیاز به جمع آوری اطلاعات و تحقیق و پرسش است. چراکه بدون اطلاع و آگاهی احتمال اشتباه بیشتر است. پرسش از یک نفر را کافی ندانید.

بهتر است نظر چند فرد آگاه و متخصص را بپرسید. هر ایده ای که به عنوان راه حل به ذهن تان می رسد آن ها را یادداشت کنید، حتی آن هایی که به نظرتان مسخره و احمقانه است.

ناگفته نماند که در جمع آوری اطلاعات وسواس زیادی نداشته باشید که اطلاعات زیاد، شما را در مرحله انتخاب راه حل و تصمیم گیری مردد می کند و زمان را از دست می دهید.

  • این مرحله، مرحله تصمیم گیری است. وجود چند تیشرت خاکستری رنگ شبیه به هم تصمیم گیری را آسان می کند. اما گفتیم که این برای مسائل روزمره خوب است. برای مسائل پیچیده و مهم که با تحقیق راه حل هایی برای آن نوشتیم، حالا نیاز دارد تصمیم بگیریم که از بین شان، یکی را انتخاب کنیم.

هدایای تبلیغاتی خلاقانه

وقتی راه حل ها را نوشتید برای هرکدام این سوالات را بپرسید:

  1. کدام راه حل واقع بینانه تر است؟
  2. آیا منابع دارید؟ آیا راه حل ها مقرون به صرفه هستند؟
  3. چقدر زمان لازم است تا راه حل را پیاده سازی کنید؟  آیا وقت کافی برای پیاده سازی آن ها دارید؟
  4. میزان ریسک مربوط به هر جایگزین چقدر است؟
  • با پرسش سوالات بالا از خود و تصمیم گیری در مورد انتخاب راه حل، نوبت آن است که یک برنامه زمانی منظم را که شامل زمان شروع و توقف انجام راه حل است، تعیین کنید و اقداماتی که برای حل مسئله می بایست انجام شود را مشخص کنید. شاخص هایی برای موفقیت یا عدم موفقیت خود در حل مسئله در نظر بگیرید، اینکه چطور می فهمید که اقدامات شما در راستای رسیدن به هدف است یا نه؟

دو نکته کاربردی دیگر

  • استفاده از کاغذ و قلم در تعریف مسئله، ثبت اطلاعات جمع آوری شده، نوشتن راه حل ها و برنامه ریزی، کمک می کند تا هیچ موردی از قلم نیفتد و با ذهنی آرام و بدون استرس تصمیم بگیرید.
  • همچنین در نظر داشته باشید که اگر مسئله شما پیچیده است، برای ساده سازی، آن را به چند بخش تقسیم کنید و مراحل بالا را برای هرکدام از بخش ها انجام دهید.
  • فکر نکنید این مراحل سخت و زمان بر هستند، اگر چندبار این مراحل را به کار ببندید و شیرینی رسیدن به هدف هایتان را بچشید، این 4 مرحله در ناخودآگاه ذهن شما قرار می گیرد و در هدف ها و مسائل بعدی، مثل یک ربات آن ها را انجام می دهید.

پیشنهاد می کنیم مقاله 5 عامل موفقیت آژانس های تبلیغاتی را مطالعه فرمایید

عواملی که بر تصمیم گیری ما اثر می گذارند

مسئله و شیوه حل مسئله را آموختیم، اما این همه ماجرا نیست! در تصمیم گیری ها ممکن است ما ناخواسته تحت تاثیر عواملی قرار بگیریم که ما را از گرفتن تصمیمات درست منحرف کنند.

عوامل زیادی هستند که بر تصمیم گیری ما در حل مسائل تاثیر می گذارند. تجارب گذشته، تعصبات و جهت گیری ها، احساسات، تفاوت های فردی مثل سن، وضعیت اجتماعی و اقتصادی و ارتباطات از جمله این عوامل هستند.

تحقیقات علمی نشان می دهد که اگر ما در گذشته در یک مسئله ای مشابه تصمیم گیری درستی داشته ایم و نتایج مثبت دریافت کرده ایم، تمایل داریم تصمیمی مشابه تجربه قبلی اتخاذ کنیم.

علاوه بر تجارب گذشته، چندین جهت گیری شناختی نیز هستند که تصمیمات ما را دستخوش تغییر قرار می دهند. مثلا خطاهای حافظه، قضاوت های نادرست، استدلال های ناقص، تعصبات اعتقادی، تعصب تایید، تعصب حذف، وسواس جمع آوری اطلاعات زیاد در این دسته قرار می گیرند.

تایید به این معنی است که انتظاراتی که دیگران از ما دارند را در تصمیم گیری مدنظر قرار دهیم و حذف به این معنی است که ما انسان ها ذاتا تمایل داریم اطلاعات و تجاربی که برای مسائل پرخطر و ریسک دار کسب می کنیم از ذهن مان حذف کنیم.

می بینید که چقدر تعداد این عوامل زیاد هستند و بیشتر آن ها هم برای ما آشنا هستند. برخلاف اینکه تصور می شود تصمیم گیری در حل مسئله آسان است، اما با وجود عامل های تاثیرگذار که در بالا گفته شد، تصمیم گیری در کنار حل مسئله بسیار مهم است و لازم است تصمیمات خود را قبل از اقدام، از نظر تاثیرپذیری مورد سنجش قرار دهیم.

خوب شما چه می گویید؟ با من هم نظر هستید یا نظر دیگری دارید؟ از تجارب و آموخته های خودتان برای ما بنویسید.

دیدگاهتان را بنویسید